تمنای وصال

گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم *** چه بگویم که رود غم ز دلم چون تو بیایی

تمنای وصال

گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم *** چه بگویم که رود غم ز دلم چون تو بیایی

۲۸ تیر۰۰:۴۱

تقدیم به خودم


ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘــﺎ ﮔﺮ ﺑﺸﮑﻨﺪ ﺑﺎ ﻧﺴﺨﻪ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ
ﭼﺸﻢ ﮔﺮﻳﺎﻥ ﻫﻢ ﺩﻣﻲ ﺑﺎ ﺑﻮﺳﻪ ﺧﻨﺪﺍﻥ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ
ﺳﻴــﻞ ﺑــﺎﺭﺍﻥ ﮔــــﺮ ﺑﺒــــﺎﺭﺩ ﺍﺯ ﻧﺴﻴـــــﻢ ﺻﻮﺭﺗﻲ
ﻏــﻢ ﻣﺨـــﻮﺭ ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﺍﻱ ﺍﺯ ﺩﻳﺪﻩ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ
ﻣﺨﺘﺼــــﺮ ﮔــﻮﻳﻢ ﺍﮔـــﺮ ﻭﻳــﺮﺍﻥ ﺷـﻮﺩ ﮐﺎﺷﺎﻧﻪ ﺍﻱ
ﺟــﺎﻱ ﻫــﺮ ﻭﻳــﺮﺍﻧﻪ ﺍﻱ ﮐﺎﺧــﻲ ﻧﻤﺎﻳـﺎﻥ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ
ﺍﻱ ﺧــﺪﺍ ﻫــﺮﮔﺰ ﻧﺒﻴﻨـــﻢ ﺑﺸــﮑﻨﺪ ﻗﻠـــﺐ ﮐﺴﻲ 
دل شکسته باطنش از ریشه ویران میشود
ﺩﻝ ﺷﮑﺴﺘﻪ باطنش ﺍﺯ ﺭﻳﺸـﻪ ﻭﻳـــﺮﺍﻥ ﻣﻲ شود 

سید سجاد | ۲۸ تیر ۹۴ ، ۰۰:۴۱
۲۰ تیر۱۳:۱۱

دست منو بگیر
حالم جهنمه
از حس هر شبم
هر چی بگم کمه
بغضم غرورمو
یاری نمیکنه
این گریه ها برام کاری نمیکنه
هرشب دلم دریای آتیشه
از این بدتر مگه میشه
حال هیشکی تو دنیا
بدتر از حال من نیست
دردی تو زمین زمین
بد تر از همین
درد تنها شدن نیست
تو که تو همیشه خاطره هامی
تو که چه نباشی جه باشی باهامی
همه وجود من آرومه با تو
واسه یه لحظه غذابمو کم کن
اگه هنوز عاشقمی کمکم کن
نمی گیره هیچ کسی تو قلبم جاتو
هر شب دلم دریای آتیشه
از این بدتر مگه میشه
حال هیشکی تو دنیا بدتر از حال من نیست
دردی تو زمین بدتز از همین درد تنها شدن نیست

سید سجاد | ۲۰ تیر ۹۴ ، ۱۳:۱۱
۱۵ تیر۱۶:۴۹
به نام پیوند دهنده قلبها
سلام

تو که خوب میدونی تحمل ناراحتی هات برام غیر قابل تصوره پس چرا میگی بیخیال؟
تو که میدونی انقدر برام مهمی نمیتونم اشک گوشه چشمتو ببینم چرا میگی بی خیال؟
چرا میگی دیگه هیچ مهم نیست؟ چرا؟
خدایا با اینکه بهترین نعمت یعنی فراموشی را به انسان دادی اما درد برخی فراق‌ها انقدر سخت است که گویی می‌خواهد جانت را بگیرد ...
خدایا سخت تر از اون اینه از دست رفتن و نابودی عشقتو ببینی آب شدنشو شکستنشو ببینی و جز نگاه و تحمل و اشک کاری برای آروم کردنش نتونی انجام بدی
اینجاست که دیگه قلبت آروم نمیشه اینجاست که دیگه نفس کم میاری...
اینجاست که دیگه میخوای فریاد بزنی...
به خدا سخته ذره ذره آب شدن عزیزتو ببینی و دستت بسته باشه...

چرا ای نازنینم بی وفایی
دمادم با دل من در جفایی
چرا آشفته کردی روزگارم
عزیزم دارد این دل هم خدایی
سید سجاد | ۱۵ تیر ۹۴ ، ۱۶:۴۹
۱۵ تیر۰۶:۳۹

سلام به همتون...

طاعاتتون مقبول درگاه الهی.

آهای مخاطب خاص:


باهام ﺩﻋﻮﺍ ﮐﻦ


ﺑﺎﻫﺎﻡ ﻗـــﻬﺮ ﮐﻦ


ﺣﺮﺻﻢ ﻭ ﺩﺭ ﺑﯿﺎﺭ


ﺑﻬــــﻮﻧﻪ ﺑﮕﯿـــــﺮ


ﺗﺎﺯﻩ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺩﺍﺭﯼ ﺍﺷﮑﻤﻮ


ﺑﻌﻀﯽ ﻭﻗﺖ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺑﯿﺎﺭﯼ


ﺍﻣﺎ
ﺣﻖ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﻫﯿﭽــــﻮﻗﺖ ﺑﺮﯼ
ﻫﯿﭽــــــــــﻮقت


چه کسی میداند که !!!!

شهامت میخواهد... واقعا شهامت میخواهد دوست داشتن کسی که شاید هیچ وقت و هیچ زمانی دیگر مال تو نشود...

***********

قلب لعنتـــــــــــی لطفا:
"خفه شو"
ودر همه کارها دخالت نکن....
همین که خون پمپاژ کنی کافیست....
یه کلام ختم کلام :

سید سجاد | ۱۵ تیر ۹۴ ، ۰۶:۳۹
۱۴ تیر۰۶:۱۹

من 

       رازی را پنهان نکرده ام!

قلبم کتابی است ...

که خواندنش برای تو آسان است.

من

همواره

          تاریخ قلبم را می نگارم؛

از روزی که

                  در آن

                          به تو عاشق شدم !

سروده ای از نزار قبانی

سید سجاد | ۱۴ تیر ۹۴ ، ۰۶:۱۹
۱۴ تیر۰۳:۰۴

سلام 
این پست حدیث عاشقی (طبق حدیث:
الناس حریص علی ما منع منه: مردم نسبت به آن چه از آن منع میشوند حریص تر میشوند )

 تقدیم به بهترین کسی که از من منع شد. 

مصداق حدیثیم به شایسته ترین شکل


*الناس حریصٌ*منم و*ما مُنِع* اش تو




سید سجاد | ۱۴ تیر ۹۴ ، ۰۳:۰۴
۱۳ تیر۰۳:۴۴

سلام صبحت بخیر 


دلتنگم و دیدار تو درمان منست
بیرنگ رخت زمانه زندان منست


بر هیچ دلی مباد و بر هیچ تنی
آنچه از غم هجران تو بر جان منست

 
سید سجاد | ۱۳ تیر ۹۴ ، ۰۳:۴۴
۱۲ تیر۱۹:۴۲

تو مردی و می دانی که دیده شدن اشک هایت چطور بر دیوار غرورت ترک می اندازد. تو مردی و می دانی که چرا ظرف دل مرد لبریز می شود، فریادی می خواهد تا درون سینه اش بپیچد و همه ذرات بدنش را از دردش پر کند. احتمالا این را هم می دانی که دوش آب حمام تنها چشمی است که تمام کارش ریختن اشک است!
 
چه لذت بخش است زیر دوش آب اشک ریختن... گناه سرخی چشمانت را به گردن سوزش چشم می اندازی... غرورت نمی شکند، دورغی بزرگ می گویی که این ها قطرات آب است، اشک نیست...
 
تنها تکان خوردن شانه هایت بی دلیل می ماند... آنرا هم با چند قهقه ی الکی محکوم کن...

سید سجاد | ۱۲ تیر ۹۴ ، ۱۹:۴۲
۱۲ تیر۱۶:۱۹

هی رفیق مرا ببخش...
بابت این که...
باید آرام جانت میشدم نه آشوب زندگیت...
باید باعث پیشرفتت میشدم نه انزوا و گوشه نشینیت
باید باعث خوشحالیت میشدم نه دلتگی هر روز زندگیت
دعا کن فرصتی باشد قبل مرگم جبران این همه شرمندگی هایم...

سید سجاد | ۱۲ تیر ۹۴ ، ۱۶:۱۹
۱۲ تیر۱۶:۰۱

مادرم مرا ببخش که جلوی چشمانت پر پر میشوم
آخر میدانی!!!!
همه چیز را خوب یادم دادی الا فراموشی را....

سید سجاد | ۱۲ تیر ۹۴ ، ۱۶:۰۱