تمنای وصال

گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم *** چه بگویم که رود غم ز دلم چون تو بیایی

تمنای وصال

گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم *** چه بگویم که رود غم ز دلم چون تو بیایی

۰۸ تیر۲۰:۰۸

بنام دوست که هر چه دارم از اوست...


سلام به همه اونایی که سری به این وبلاگ میزنن...

طاعاتتون قبول

خدایا دارم از دست میروم میبینی....؟؟؟؟؟؟؟؟


گاهی چه بی گناه، دلت پیر میشود

اینجا همان دمی است که زود دیر میشود

 

گاهی به رغم تشنگی عشق، عاقبت

با حسرتی فقط، عطشت سیر میشود

 

گاهی همان دو چشم که رامت نموده بود

بی رحم چون کمان کمانگیر میشود

 

گاهی همان گلی که به دل پروراندیش

خارش به سینه ات چه نفس گیر میشود

 

گاهی که آرزوست بغل سازیش به مهر

تنها سراب اوست که تصویر میشود

 

گاهی نیایشت که فقط بهر وصل بود

چون نیست قسمتت، به دلت تیر میشود

 

گاهی صدای بارش باران که دلرباست

با چتر تک سواره چه دلگیر میشود

 

گاهی که ضرب و جمع به راهی نمی رسد

من کم شوم ز یار، چه تفسیر میشود

 

گاهی مسیر عشق، ز پیکار عقل و دل

از تیزی و خطر، چو شمشیر میشود

 

گاهی که منطقت ندهد پاسخت به دل

باید نشست و دید، چه تقدیر میشود..

پرسیدم ز عقل دشوار تر از مردن چیست؟

عشق فرمود فراق ازهمه دشوار تر است...


ای دوست میبینی بخاطر تو چگونه در برابرت اشک میریزم... نمیبینی که غمت به جانم رسیده؟؟؟ بگو چه کنم؟

کسی که طعنه مجنون بودنمان را میزند حتما درد شش سال فراق را نکشیده است؟؟؟؟

تا مطلب بعدی.....


سید سجاد | ۰۸ تیر ۹۴ ، ۲۰:۰۸
۰۸ تیر۱۵:۵۹

سلام به همه ی کسایی که این نوشته رو میخونن


دلتنگم نه دلتنگ تو…
دلتنگ اینکه یه روزی هوامو داشتی،
دلتنگ اینکه هر لحظه به یادم بودی،
دلتنگ هر دقیقه شنیدن صدات،
دلتنگ تا صبح بیدار موندنت فقط به خاطر اینکه دل من گرفته…
دلتنگ اینکه اسممو سوالی صدا کنی !
دیدی ؟؟؟
من دیگه دلتنگ تو نیستم !

سید سجاد | ۰۸ تیر ۹۴ ، ۱۵:۵۹
۰۷ تیر۰۲:۴۶

سلام

طاعات و عبادات همتون قبول

تقدیم به مخاطب خاصم



یک روز ازین کویر برمیگردم

یک روز اگرچه دیر برمیگردم

ای ماه مرا ببخش اگر منتظری

دندان به جگر بگیر برمیگردم





آه فاتح قلبم عشق تو شکستم داد ....


سید سجاد | ۰۷ تیر ۹۴ ، ۰۲:۴۶
۰۷ تیر۰۲:۳۸

به نام پیوند دهنده قلب ها

سلام

سلامی گرم به همه اونایی که به این وبلاگ سر میزنند.

این وبلاگ کار دو رفیق قدیمی هست که از امروز تصمیم مجدد به وبلاگ نویسی گرفتن. امیدوارم وبلاگ مفیدی باشه.

این متن زیبا رو به عنوان اولین کار تقدیم میکنم به بهترین کسی که روزگار بین من و اون جدایی انداخته و تقدیم به تمامی عاشقان دور از هم...

میدانی ای دوست!!!

با یاد تو میگذرد روز های زندگانیم...

گذشته ها گذشته...با تو آغاز کردم و با تو خواهم مرد...

به هوای تو آمدن در این هوای عاشقانه چه دلنشین است...

به هوای تو دلتنگ شدن و اشک ریختن کار همیشگی من است...

درانتظار توام تا فردا...تا هر زمان که بخواهی چشم به راه آمدن توام...

خسته نمی شود چشم هایم از این انتظار ...میمانم و میمانم از این خزان تا پایان بهار...

تا تو بیایی و او که به انتظارش نشستم را ببینم...

نمیتوان از تو گذشت...

بگذار تو را ببینم تا آخرین لحظه تا آخرین حد نفس هایم...

نمی گویم که مرا تنها نگذار ... تو در قلبمی و هیچ گاه تنها نمی مانم ... نمیگویم همیشه بمان ...تا زمانی که هستی من نیز می مانم...

خودت خوب میدانی اگر روزی بروی دنیا را زیر پا میگذارم...

نمیگویم تنها تو در قلبمی نیازی به گفتنش نیست آنگاه که وقتی نباشی قلبی برای بودن و نفسی برای کشیدن نیست...

باور کن کار من نیست ... کار دل است ... دلم جایی میان نفس هایت گیر کرده است...

تا دیدار و نوشته بعدی...

یا علی مدد

سید سجاد | ۰۷ تیر ۹۴ ، ۰۲:۳۸